بر گربه ای که دست کشیدم پلنگ شد
ماهی نگاه داشته بودم نهنگ شد
چندمین روز شد که جنگ شده، صبح خسته، شبی پریشانحال
هر طرف یک ستارهٔ زخمی، سار و گنجشکهای بی پر و بال
برپاست دماوند بلند و بشکوه
سر سوده به آسمان، ستبر و نستوه
هر موشکی به سمت تو می آمد، اول میان خانهی من افتاد
باروت ها به سقف تو باریدند، آتش به جان خانه ی من افتاد
این دیوار شماست
اجازه است خودم را بچسبانم؟
لطفاً بهانه ای، که کمی شادی آورد
ویرانه را بگیرد و آبادی آورد
در عرصهی قلمرو آفاقِ انتظار
از هیئت دو قطب سخن میکشید بال...
سوی مقصد دیدم و این پای لنگ خویش را
تنگ تر کردم دل از پیش تنگ خویش را
نظم جهان یعنی که هر چیزی سرِ جایش
فرض مثال انگشتهایم بین موهایش
بیرون بریز از خانه اندوهِ جهانت را
پارو بکش گرد و غبار آسمانت را
میان حس عاشقی كمی خطر اضافه كن
به تلخ كامی دلم بیا شكر اضافه كن
این طائفه علیل، اسرائیل است
در دست شما ذلیل، اسرائیل است