چیده ام سیب و انار و گل و گلدانی را
ببرد غصه و اندوه و پریشانی را
پاییز رفت و شب شب چله، زمستان است
بر روی جاده نم نم برف است و باران است
میان درد و تب و سرفه و نفس تنگی
رسیده ام به شبستان کاشی رنگی