نشستهام بر حاشیه ى ارغوانی يك صبرِ ناشکیب
تا شايد در فردايى دور - نزدیک
نکند دیر کنیم مرگ به ما هم برسد
مثل افتادن یک برگ به ما هم برسد
آفتاب بر درخت...
درخت بخشیده سایهی آرامِ خویش به چشمه...
هلاکوهای سرگردان هی میدان طی میدان
نفس در کام وخشوران هی میدان طی میدان
ناگهان قطع شود با تو اگر پیوندم
گور خود چیست؟ به گور پدرم میخندم
بوی بهشت، تکهای از نور در سبد
طعم انار خوشهی انگور در سبد
رهایی بخش ما آوای توحید
نگر آواز حق از نای توحید
ای کاش از تموز گریزان شوی غزل
در دشت های تف زده باران شوی غزل
یاد تو بیشتر از بیشترم می آید
آرزو پیش تمنای تو کم می آید
بت ها شکستنی ست، تبر را خبر کنید
این شب نرفتنی ست، سحر را خبر کنید
ده روز روضه خواندن و ده روز یا حسین
کاهش نداد آتش این سینه را حسین
پر از هوای توام بیقرار یعنی این
اسیر پنجهٔ این روزگار یعنی این