آخرین اشعار

آسان نیست

به جان تو قسم، رنج و غم‌ات را دیدن آسان نیست
تراژیدی تلخِ ماتم‌ات را دیدن آسان نیست

هزاران سر مسیحِ دارهای دین و مذهب شد
کتاب خاطرات مریم‌ات را دیدن آسان نیست

بهشتم، زخم حوّای تن‌ات را با نمک‌ شُستند
شکست روزگار آدم‌ات را دیدن آسان نیست

کسی دیگر سراغ کوچه‌هایت را نمی‌گیرد
سکوت جاده‌ی ابریشم‌ات را دیدن آسان نیست

درون کوره‌ی آتش‌فشان مرگ می‌سوزی
عزای سرنوشت مبهم‌ات را دیدن آسان نیست

برایم کشمکش با پنجه‌های مرگ آسان است
ولیکن «زنده جانِ» بی دَم‌ات را دیدن آسان نیست

تو می‌سوزی و دودت را جهان هرگز نمی‌بیند
بساط جیغ‌های پی‌هم‌ات را دیدن آسان نیست

وطن، ای قصه‌ی تاریخ استبداد بی‌پایان!
فضای تلخِ درهم‌ برهم‌ات را دیدن آسان نیست

شناسنامه