شده یک وقت زمانی برسد نان باشی
زیر دندان بشوی گندم بی جان باشی
شده یک پنجره باشی که نبندند تو را
و فقط دلخوش سرمای زمستان باشی
شده آوارگی ات را به رخ ماه کشند
اینکه مستاجر شب های خراسان باشی
شده مردود نباشی نپذیرند تو را
نپذیرندو بخواهند پریشان باشی
بهترین راه تنور است بسوزی در آن
تا دراین معرکه ها بی سروسامان باشی
بهتر از آن شده آزادگی ات را ندهند
و بخواهند فقط زخمی دندان باشی
مرگ راهی است که ازعمرجهان می گذرد
بهتر آن تکه ی نانی که به پایان باشی