آخرین اشعار

دلیل زندگی و خنده

روی خطوط سرنوشتم رد پایت بود
هرجا که می رفتم به گوش من صدایت بود

هرجا، میان کوچه و شهر و خیابان ها
حتی به سرخط خبرها ماجرایت بود

آنقدر بودی تا که دنیا بی تو کوچک شد
دنیای کوچک در کنارت بی نهایت بود

در فصل های سرد و گرم و قصه ی پاییز
هرجا و در هر گوشه ی شعرم هوایت بود

اما چه ساده خط کشیدی و رها کردی
او را که روزی از تو بود و آشنایت بود

با اینکه رفتی ساده و حتی نفهمیدی
این “من” دلیل زندگی و خنده هایت بود!

شناسنامه