شکوفه میکند اینک ترانههای تنم
خزیده فصل بهاران به لای پیرهنم
جوانه میزند از هر طرف تبسم گل
بیا کنار من ای همصدا و همسخنم
بیا که عشق در آغوش گیسوان من است
ببین که خنده به لبهای روزگار، منم
دویده شیمهی عشق تو در رگان من و
نشسته عطر تو در حجره حجرهی بدنم
تو میلهی گل سرخی، تو جانِ نوروزی
و من به غیر تو از زندگی سخن نزنم
چقدر پیرهن لالهزار میزیبد
به سرزمین خراسان و خطهی کهنم