پر از هوای توام بیقرار یعنی این
اسیر پنجهٔ این روزگار یعنی این
دلم گرفته و از بغض پرشدم، اکنون
درون خود بکشم، انفجار یعنی این
به کوچه سر بزنم عابران نگاه کنند
به گریههای من، از خود فرار یعنی این
به آسمان و به دریا، سپس بیاندیشم
به قفل پنجرهها، انتظار یعنی این
مرا گرفته به بازی سپس به باد دهند
تمام زندگیم را قمار یعنی این