گرفته حال من از آسمان امسالم
شکسته شیشه ی عمر جوان امسالم
چگونه از خود و لبخند و عشق بنویسم؟
که مرگ میبرد هرلحظه جان امسالم…
میان خط و خطوط سیاه گم شده است
خطوط روشن رنگین کمان امسالم
من و اتاقم و دنیای بی پناهی ها
سکوت و درد و سیاهی نشان امسالم
به انتظار تو عمری نشسته ام؛ ای کاش
تورا به من برساند خزان امسالم