آخرین اشعار

آیین روزگار من

زندگی با تو مثل یک رویاست و تو آرامش و قرار منی
این چه زیباست در کنار توام و تو هر لحظه در کنار منی

شاخه‌های تنم که خشکیدند از خزانی که در درونم بود
با تو دارم دوباره می‌رویم که تو آغوش پر بهار منی

صفحهٔ روزهای اندوه را من براى همیشه می‌بندم
تا تو باشی همیشه می‌خندم و تو لبخند آشکار منی

دست‌های مرا تو می‌گیری تا از این دردها جدا بشوم
از حضور تو شاد و خوشحالم و تو آیین روزگار منی

شناسنامه