آخرین اشعار

چرا هرگز نمی‌بیند کسی فریاد کابل را؟

تحمل کن وطن این درد درمان می‌شود روزی
و قصر ظالمانت سخت ویران می‌شود روزی

تحمل کن وطن نام پریشانت به ما کافی است
برای دردهایت میهن خوبم خدا کافی است

به آتش می‌زند طفل و زن و بنیاد کابل را
چرا هرگز نمی‌بیند کسی فریاد کابل را؟

چرا این درد پراندوه ما درمان ندارد، هیچ؟
چرا این فصل بدبختی ما پایان ندارد، هیچ؟

چرا حکم جهاد اینجا به شهر پاک ما باشد؟
چرا این جنگ دائم در میان خاک ما باشد؟

شنودی نیست هرگز این فغان سرزمینم را
به خاک و خون کشند هر دم جوان سرزمینم را

بهشتت را نمی‌بینم وطن از بس که غمگین است
خدایا شاید آن دوزخ که می‌گویی فقط این است

شناسنامه