حالا که کهکشان منی، ماه مشتری!
ناهید و اشک و آینه دارم، نمی خری؟!
امشب که گیسوان زمین فاش می شود
بردار از سیاهی شب هام روسری
امشب بیا که بگذرد از سرنوشت ما
شب های بی ستاره و شب های بی پری
گفتی که از مساحت دلگیر خانه ها
تا آسمان پرنده و فانوس می بری
برگرد، بارها به دلم قول داده ام
از باغ چشم های خدا گل می آوری