بی‌گریه و سوز و ساز محزون خفته

بی‌گریه و سوز و ساز محزون خفته
چون عاشقِ یار‌ مرده در خون خفته

آهسته قدم گذار از پهلویش
کابل به هزار زخم در خون خفته

شناسنامه