آخرین اشعار

این دل تبدار

دستی بکش بر این دل تبدار مادر
آشفته ام آشفته ام بسیار مادر…

تنهام مثل برکه ای بی آب و بی ماه
تنهام مثل شاخه ای بی بار مادر

آتش گرفته جنگلی از حرف در من
در من جهانی سوخته است انگار مادر

هم شعله ها در تار و پودم جان گرفته
هم بسته راهم را در و دیوار مادر

ای تکیه‌گاه و ای پناه لحظه‌هایم
وقتی که از خود می شوم بیزار، مادر

امشب میان ذکرهایت یاد من باش
در لحظه ی الجار ثم الدار مادر

عمری پناه آورده ام بر چادر تو
این بار آزرده تر از هربار مادر…

شناسنامه