این دیوار شماست
اجازه است خودم را بچسبانم؟
لطفاً بهانه ای، که کمی شادی آورد
ویرانه را بگیرد و آبادی آورد
در عرصهی قلمرو آفاقِ انتظار
از هیئت دو قطب سخن میکشید بال...
سوی مقصد دیدم و این پای لنگ خویش را
تنگ تر کردم دل از پیش تنگ خویش را
نظم جهان یعنی که هر چیزی سرِ جایش
فرض مثال انگشتهایم بین موهایش
بیرون بریز از خانه اندوهِ جهانت را
پارو بکش گرد و غبار آسمانت را
میان حس عاشقی كمی خطر اضافه كن
به تلخ كامی دلم بیا شكر اضافه كن
این طائفه علیل، اسرائیل است
در دست شما ذلیل، اسرائیل است
در آسمانم نعره ی تکبیرها باقیست
در آسمانش نالهٔ آژیرها باقیست
دوباره سوگ تو داده است بر دل و سر دست
دوباره گریه گرفته بهانهیی در دست
بیداری و افتاده در رویای بیهوده
شب رفته و باز آمده فردای بیهوده
مزاج دَمدَمی و غیرتِ جُغُلشده را
کجای وسعت این آسمان بپوشانم!