طلوع ماه در دلتنگی نیمه شب ات باشم
به قاب چشمهایت، قرص خواب هر شبات باشم
سرت بر روی زانوی من و من محو چشمانت
بلور یک تبسم، سرخی سیب لبت باشم
بکش طرحی دگر با سبک خود، بر بوم نقاشی
شگفتیهای بی پایان پر تاب و تب ات باشم
پر است آغوش من از عطر تو ای باغ رویایی
پرم از عاشقی تا سوژه ی مشق شب ات باشم
بخندی از ته دل، شادمانی ها از آن توست
و من منشور رنگین فام در قند لبت باشم
خودم را یافتم در تو، همانی ابر باران خیز
هوای پاک بارانی و شاعر مشربت باشم
تویی مادمازل من، میروی تا اوج رویاها
و من یک عشق بی پایان و مامان زینب ات باشم