یلدا

کاش پرسیده نبودم که کنون یا فردا
تا نمی گفت به لبخند که فردا فردا

فرصت بوسه و آغوش ز دستم در رفت
من به افسوس و خدایا و خدا، تا فردا

کس به فردا که نداند ز حیات و مرگش
پس چه داند چه شود با شب یلدا فردا

تا که زلف صنم و طالع ما یلدایی است
از کجا فرق کنیم امشب ما با فردا

پس خدا یار شما باد عزیزان دلم
بزم یلدا و شراب و غزل ما فردا

شناسنامه