یاد عصیان

در واکنش به مرگ صادق عصیان

 

چراغ انجمن شاعران بمان عصیان
بلند شو غزل تازه‌ای بخوان عصیان
بیا به دیدن یاران تازه مان برویم
بلند شو با هم سوی شادیان برویم
تشرف گل،محتاج مهربانی توست
میان این همه گل وقت شعرخوانی تو ست
به سوگواری تو صبح بلخ، غم دارد
بهار بلخ،بدون تو شعر کم دارد
پرندگان به طنین صدات منتظرند
بیا به صنف که شاگردهات منتظرند
رموز را به زبان قصیده شرح بده
عروض را به بیان گزیده شرح بده
تو مهربانی قلبت به ساعت ابر است
تو مهربانی دستت به صورت ابر است
تو مهربان، کلمات ت ز برگ‌های گلند
صفا فقط نه صفاتت ز برگ‌های گلند
مباد عمر، تو را ناگهان پیاده کند
ز مهربانی تو مرگ استفاده کند
دلت پناه دل بی‌پناه ما عصیان
رفیق ما عصیان تکیه‌گاه ما عصیان
تو که به لطف و به خوبی زبان زدی دیگر
مرنج از بدی گاه گاه ما عصیان
مرنج قهر مکن دل به دست مرگ مده
ولو که نیست جهان دلبخواه ما عصیان
به مرگ گوش مده چشم ما به بودن توست
مباش همسفر نیمه راه ما عصیان
سیاه پوش عزاداریت مکن ما را
ببین به حال و به روز سیاه ما عصیان

شناسنامه