آخرین اشعار

کوچه جماران

چارسو درخشیدن گرچه کار خورشید است
کوچه جماران هم در شمار خورشید است

مطلع کلام او از سپیده آکنده است
لب گشودنش عین انتشار خورشید است

این فروغ روحانی کز پگاه او پیداست
نهر جاری نور از چشمه‌سار خورشید است

ساکنان شهر نور! بر شما مبارک باد
خانه‌ای که دیوارش در جوار خورشید است

دیده و دلم امشب، مثل ابر بارانی
این‌چنین که می‌گرید، بی‌قرار خورشید است

سوی مشرق ایمان پرتوی دگر پیداست
این طلیعه نو هم از تبار خورشید است

از تجلّی نورش چون گذشته پرتو گیر
کاین سپیده بر دوشش کوله بار خورشید است

آری، آسمان عشق از طلوع خالی نیست
پاره تن خورشید، یادگار خورشید است

شناسنامه