کتاب تاریخ

چندین بار پنج هزار سال
‎چندین بار مرگ
‎چندین بار پنج هزار زخم تا بیداری
‎بیدارم
‎تنها برای گریستن
‎دست و پای خواب آلود
‎سر به هوا و مشغول دعا
‎تا خدایی مشت هایم شود
‎تا خدایی دست و پایم شود
‎خدا اگر مشت می شد
‎اول بر دهان خاموشم می کوبید
‎خدا اگر پای می شد
‎فاصله ها را می پیمود
‎خدا اگر فریاد می شد
‎بر سکوتم لعنت می فرستاد
تابلوی آویخته ام
بر دیوار ویرانی
‎با نقشی از آزادی
با نقشی از خشم
چندين هزار سال

شناسنامه