آخرین اشعار

چون من

مانده ای خسته از ابهام سؤالی چون من
حس ناباروری، مه شده حالی چون من

هرچه بی واسطه باران شدی و باریدی
باز هم سبز نشد خشک نهالی چون من

کاش می شد که از آهنگ بهارت یک روز
تازه می شد نفس رو به زوالی چون من

اینک این ماندن ناچار معطل در خویش
مانده بر گردن تقدیر وبالی چون من

حیف شد،حنجره سبز و رسایت پژمرد
چه کند با تب اندوه تو لالی چون من؟

خوش بر احوال پرستوی رهایی چون تو
وای بی حاصلی بی پر و بالی چون من

شناسنامه