آخرین اشعار

چشمۀ تاریک

هیچ دانی؟
این صبور سنگ فلاخن پریده
در شط شب
هرگز
در تالاب چراغی نزیسته است
زین چشمۀ تاریک
جز سنگ
سنگ
آتش نمی شود
غوکان گرسنه پای
گندابۀ ارس را
تنها توانند زیست
تا پاسخ نیازی باشد
برای ثانیه ها
در بازدمی
کاین گور مخوف
چون حدیقۀ بی نگاه
رو به آسمان دود گین
آنسان که
خلوت خشک رود را
سایبانی شده است
بی بارانی از نمک
در زمستان سنگ و آتش
و خاک را
چسان که
عرق بر جبین نشیند
وقتی
بر درگاه بی سرنوشت بیابان
نه آسمان
نه زمین
ایستاده می میرم

شناسنامه