آخرین اشعار

پهنای من

خستگی از بس که ویران کرد رویای مرا
چای دم شد تا بنوشد خستگی‌های مرا

عقل و روحم را سیاهی‌ها به چالش می‌کشند
می‌کند پُر نعش یک دیوانه شب جای مرا

قسمتم ساحل شد و جان کندن آیا می‌شود؟
می‌شود بر من ببخشی؟ باز دریای مرا

پرسش پیچیده‌ام، حل کردن من ساده نیست
کس نمی‌فهمد بغیر از مرگ معنای مرا

فرق طوطی با کبوتر در سخنور بودن است
شعر گفتن ویژگی بخشیده دنیای مرا

عشق نام دیگر من هست، می‌بالم به خود
کس ندارد در همه آفاق پهنای مرا

شناسنامه