وقتی که میآیی کنارم شاد خوشحالم
از دست دلتنگی و غم آزاد خوشحالم
قبل از حضورت خسته و ویرانهی بودم
حالا که میآیی ببین آباد خوشحالم
وقتی که میگویی به من مانند شیرینی!
وقتی تو میگویی که من فرهاد… خوشحالم
اندوه و درد شعرهایم را تو میفهمی
از اینکه غم را میدهی برباد خوشحالم
وقتی که آرامی برایت شعر میخوانم
از این سکوت و این همه فریاد خوشحالم