وداع با تو سلامی دوباره بود عزیز
دلم غریب ولی پر ستاره بود عزیز
اگر چه گشتم از آغوش پاکات آواره
شکوه عشق تو در من هماره بود عزیز
همان شبی که سرت را به انتحار زدند
صدای تو روی هر ماهواره بود عزیز
اگر تو گریهی پنهان شامهای منی
غم تو در نگهام آشکاره بود عزیز
تو صد بقیع که درد تو است داغ دلم
و عشق توست که در من فواره بود عزیز
چه بادها که در این کوچههای سرد وزید
زمین به روی دلم سنگواره بود عزیز
سرت به زور که قرآن بخواند و عصیان کرد
هماره تکه و جسمش سه پاره بود عزیز