هلا، هلا! به کجا می روید؟ برگردید

هلا، هلا! به کجا می روید؟ برگردید
قدم نهید به میدان، اگر، نه نامردید

کجا روید چنین سرفکنده و خاموش؟
کجا روید چنین نیمه جان و نعش به دوش؟

کجا روید چنین خسته و عرق ریزان؟
کجا روید چنین از رکاب آویزان؟

در این مقابله با خشم های سنگ به دست
چه شد مگر که نماندست تان تفنگ به دست؟

کدام صخره، مگر پایمالتان کرده است؟
کدام صاعقه آیا زغالتان کرده است؟

ز دست، بیرقتان را کدام طوفان برد؟
ز دشت، خیمه تان را کدام آتش خورد؟

عذاب راه ندانسته و رکاب زدید
حساب موج نکردید و تن به آب زدید

ندیده رنج صحاری و رهسپار شدید
نخوانده رمز سواری، چرا سوار شدید؟

هزار صخره در این کوه پای می شکند
هزار دره در این ره سوار می فِکند

هزار باد از این دشت خاک می روبد
هزار سیل در این عرصه پای می کوبد

هزار رهرو گستاخ، خاک خورد اینجا
هزار قافله از درد جان سپرد اینجا

هزار جمجمه اینجا نشسته بر خاک است
که یادگارِ ز ره ماندگان بی باک است

هلا، هلا! به کجا می روید؟ برگردید
قدم نهید به میدان، اگر، نه نامردید

قدم نهید، قدم، گر به پای ماندستید
برآورید نفس، گر هنوز هم هستید

شناسنامه