آخرین اشعار

نوشته است خدا داستان خلقت را

نوشته است خدا داستان خلقت را
کشیده بر کف دستم خطوط مفرط را

ترا کشیده و بعدش نوشته نام ترا
که شاهزاده ای و ماه و… بعد خط خط را

خطوط دلکشی از چشم‌های تو ماهی
و در کنار لبت جام های شربت را

هزار سال جهان قصه ترا خوانده است
و با وجود تو حس کرده است قدرت را

خدا سروده ترا در وجود من سهراب
دمیده در تن من آیه محبت را

تو رقص می کنی و می تپی چنین در من
چه عاشقانه شروع کرده ایم صحبت را

در انتظار تو تب کرده ساعت دیوار
بیا و رنگ بزن لحظه های غربت را

شناسنامه