آخرین اشعار

نه به فلسفه کور

بی‌اعتنا به فلسفه کور جنگ‌ها
تشدید دست و پاشکنی‌ های سنگ‌ها

بی وحشت از تهاجم درنده‌های مرگ
از بوق نیش‌ها و دهن‌ها و چنگ‌ها

بی بود و باش در وزش بادهای گیج
این خیل بی ملاحظه‌ها، بی‌درنگ‌ها

ما و تو از ضرورت گل حرف می‌زنیم
ما تشنه‌ایم، تشنه بوها و رنگ‌ها

از دور پادشاهی پاییز خسته‌ایم
کِی می‌رسد حکومت گل‌ها؟ قشنگ‌ها؟

دنیای ما تحکم دستی به ماشه‌ای
برچیده باد رسم و رواج تفنگ‌ها

در روزنامه چیست به جز تیترهای سرخ
در رادیو به غیر صدای فشنگ‌ها

جنگل به کام شهوت بی‌حد خوک‌ها
دریا در آرواره خشک نهنگ‌ها

باید از این تراکم اندوه رد شویم
راه مهار حادثه‌ها را بلد شویم

هر سو به تاخت خیل حرامی مباد که
در نعل کوب سخت سواران لگد شویم

یا در گرفت و داد خرید و فروش‌ها
بین هزار طایفه داد و ستد شویم

از سایه‌های خفته حذر کن عزیز من
آهو نباش وقت کمین پلنگ‌ها

آماده باش زمزمه‌ای منتشر شده
بی‌اعتنا به فلسفه کور جنگ‌ها

شناسنامه