تردید موریانه است
میرود میان کوچکترین سلولهای مغزت
آنقدر میجود
که تمام میشوی
تمام میشوی میان دستان کوچک موریانههای نفرت انگیز
آه ای پرندگان خوشرنگ آزادی
وقتی به بلندای آسمان اوج میگیرید
میان منقارهای پاک تان
ذهن مرا بکشانید به یقین زلال
من خستهام
و سکوت جا گرفته است میان چشمهایم
پرندگان قشنگ آزادی
سکوت مرا میان بالهای کوچک تان
به دور ترین نقطههای جهان ببرید
من میخواهم فریاد بزنم
و میان واژههایم
آزادی رنگ بگیرد
 
				 
								 
								 
								 
								