نوروز و فروردین؛ عطر گل و ریحان
اردیبهشتی شد خاک بهشتیان
جمشید و کَیخُسرو روییدهاند از نو
چون لالههای سرخ در سینههایمان
بلخ برین غرق گلهای ابریشم
طبل سرود و عشق در کویها پیچان
در هر قدم پیدا؛ زرتُشت و مولانا
در هر نفَس پنهان؛ ملا محمد جان
هر آدمی در خویش دیوانگی دارد
هُشیارها دورند از عالم مستان
اهریمن بدخوی؛ کجدیدهی کجگوی
بیآبرو گردد در محضر یزدان
با باد نوروزی، با بخت پیروزی
یکباره میتازیم بر لشکر شیطان
ای صبح رستاخیز، ای جشن شورانگیز!
همواره گل میبیز از دامن باران