آخرین اشعار

مشک وفا

چه می‌شد پیش از آن که کشته بودم باور خود را
چهل منزل به روی نیزه می‌بردم سر خود را

چه خواهد شد- خدایا- باغبان در پنجه‌ی طوفان‌
ببیند آخرین گل از بهار پرپر خود را

نخواهد ماند خالی بعد از این مشک وفا، زیرا
به دریا وام دادم بازوی آب‌آور خود را

جنون برقی زد امشب من به رنگ آب پاشیدم‌
کنار دجله پیش از سوختن، خاکستر خود را

و غرض از کربلا تصویر کم رنگی‌ست، هان ای عشق‌
دگر پرواز لازم نیست، برگردان پر خود را

شناسنامه