آخرین اشعار

مثل من

کاش عاشق می‌شدی بر بی وفایی، مثل من
تا پشیمان می‌شدی از آشنایی، مثل من

می‌زدی آتش به بنیاد وجودت بار بار
تا بیابی از غم هجران رهایی، مثل من

رشته‌هایت پنبه می‌شد، کار نیکت جمله بد
می‌شدی حیران به تقدیر خدایی، مثل من

زنده‌گی بار گران می‌شد به دوش نازکت
می‌رسید از هر طرف تیر جفایی، مثل من

دورِ دور از شهر خود، آواره و بیگانه‌خو
می‌شدی از راه گم، در ناکجایی، مثل من

کاش می‌بودی و می‌دیدم که با دنیای درد
سر به بالش مانده، داری داد و وایی، مثل من

یا که در حجم سکوت و وسعت تنهایی ات
می‌سرایی شعر اندوه و جدایی، مثل من

یا که با شب‌زنده‌داری می‌کنی شب را سحر
با دلی غم‌بار می‌خوانی دعایی، مثل من:

کای خدا، عاشق کُنَش بر بی وفایی، مثل من
تا پشیمانی کشد از آشنایی، مثل من…

شناسنامه