آبشار و شعر شر شر ما دوتا
نوبهار و خنده ی تر ما دوتا
ما بهم بیش از نفس خو کرده ایم
کودک و پستان مادر ما دوتا
ما دو بازیگر تماشاچی خود
بازی و میدان و داور ما دوتا
ما دو راهی در گذرگاه وفا
منزل مجهول و باور ما دوتا
تا غزل گویم تصور می شوی
شاعر و احساس بر تر ما دوتا
لذت درد مرا حس می کنی
مثل یک جان و دو پیکر ما دوتا
بی تو خون از راه رگ ها نگذرد
قلب و تک تک های یکسر ما دو تا