كیام من،
که با زمزمۀ باد میخوانم،
شرشر آبم یا که سکوت یک کوچه خلوت؟
شاید هم یک آیینۀ جیوه رفته
در تاقچه همسایه.
كیام من؟
که قهوه تلخ خاطراتت را
در نعلبکی یک فنجان میریزم،
و یادواره های شرینت را
دشلمه چای سبز میسازم؟
كیام من؟
شاید یک مشت خاک، یک مشت آب و آتش،
شایدهم یک مشت باد.
كیام من؟