آخرین اشعار

قطب جنوبم از بغض

مثل تاکی که تلو خورده به دیوار و به در
شانه‌ام باش که مستم نروم جای دیگر

شانه‌ام باش که من قطب جنوبم از بغض
باش تا بغض جهان را بگذارم از سر

مثل دودی که هوا می‌خورد از سیگارت
پک بزن تا نروم از کف دستت به هدر

کاش می‌شد به تو نزدیک شد و دور نشد
کاش دیوانه نمی‌بود گرفتار تو در

ماه می‌ماندم و تسخیر پلنگانه‌گی‌ات
ماه می‌ماندم و در چنگ تو شب تا به سحر

همه تن لب شده از بوسه لبالب، بشتاب
بلخ اندام مرا میله‌ای نوروز ببر

احتیاجم به تو از آب و هوا بیش‌تر است
نفسم هستی اگر چه همه تن بالِ سفر…

شناسنامه