بهار عاشقانهترین فصل انتظار من است
زمانِ بودنِ تو پیش من، بهار من است
شکوفهها همه اطراف تو جوانه زدند
میان فاصله و عشق آشیانه زدند
کبوتری که خیالش پریدن از غم بود
اگرچه سهم من از زندگی جهنم بود
قسم به عصر که خُسران، قرین انسان است
هزار غصهی دیگر عجین انسان است
حضور حضرت تان غصه را کنار زند
غزل به حرف بیاید دو باره جار زند
بهار عاشقانهترین فصل انتظار من است
زمانِ بودنِ تو پیش من، بهار من است
کسی که بوی هوالعشق میدهد جانش
منم که گریه برای تو روزگار من است
منی که دیده به راه تو دوختم مهدی!
هزار سال ز عشق تو سوختم مهدی