فرشته

فرشته بوده‌اى و جايت آسمان بوده
ستارگان همه دورت نگاه‌بان بوده

مدار چرخش خورشيد و ماه، چشمانت
دچار پلك تو روز و شبِ جهان بوده

شكوفه‌ها همه باغ تبسمی كه تو را
هميشه شاد و شكر ريز بر لبان بوده

چنان ملاحتت افكنده شور در آفاق
كه در پى‌ات همه جا خون دل روان بوده

چه مى‌كنى تو در اين جا ميان آدم‌ها؟
دلت اسير نگاه كدام شان بوده؟

كه قدر و قيمت حُسن تو را نمى‌فهمند
كه ذهن‌شان همه مغشوش آب و نان بوده

اسير شان شده‌اى و جهان مسخره شان
كه چار فصل وجودش همه خزان بوده

لباس، خانه، غذا،‌ مبل، ويدیو، ماشين
و تو كه جايت از آغاز آسمان بوده

شناسنامه