هر آدمی در زندگی دردی به سر دارد
دردش چه باشد، غصههای بی ثمر دارد
در روز روی هر گپ کوچک که میخندد
در شب دگر آن نازنین چشمان تر دارد
دنبال یار و عشق میگردیم سرگردان
این را نمیدانیم یک عالم خطر دارد
من در میان آتش و دودی که میسوزم
آیا کسی از زخم ناسورم خبر دارد؟؟
اکنون که در بحر خیالش تا گلو غرقم
از ناجوان پرسید، در ساحل گذر دارد؟
ما با خیال یار از وصلت سخن گوییم
می آید و گوید خدا حافظ، سفر دارد
تعریف خوشبختی اگرچه نزد ما بیش است
خوشبخت آن باشد که در دنیا پدر دارد