عهد

قسم به می که از او جان و هم جهان زنده است
قسم به نی که در او شور عاشقان زنده است

قسم به عشق که در اشتیاق جاذبه‌اش
تمام وسعت مشهود کهکشان زنده است

قسم به چشم تو با آفتاب و بارانش
که پشت هر مژه‌اش روح آسمان زنده است

ز عشق، هر چه شود، دست برنمی‌دارم
کز اوست این‌که زمین زنده و زمان زنده است

«نشان اهل خدا عاشقی‌ است»، تا هستم
به هر کجا بروم با من این نشان زنده است

به هر کجا بروم از تواَم، دچار تواَم
همیشه یار تواَم، تا جهان و جان زنده است

شناسنامه