در ترمینال احساسات موهوم
و عفونت رابطه ها
من به دنبال یک بزرگراهم
که میان شب و گیجی نگاه گم کردم
و به تنهایی مجنون رفتم
آری آن کودک خوشبینی که
همه ثانیه ها را به دل بادهای عریان بخشید
تشنۀ ثانیه ای صدساله است
که دل راه را ه/را
در ره/ خواهش دیدار تو ایثار کند