پاک است مرا دامن، من دختر زیبایم
دوشیزه ى امروزی، معشوقه فردایم
چشمم به سیه کاری، کرده ست تبه کاری
در صحن بهشت تو مسئول گناه هایم
گاهی شده ام پیدا از پهلوی تو، گویا
گاه هم فلک و گیتی در زیر قدم هایم
نفرین شده ى دینم، یا مادر آيين ام
یا فتنه گر هستی، یا رهبر دنیایم
من سیب بهشتی را یا گندمک سبزی
در خورد تو بنمودم، این است جفا هایم
گر سر کشی ام دانی، یا اوج تجسس ها
چالش به رگ و خونم، ثابت به قدم هایم
در دره فرو رفتن، یا قله به پيمودن
این نیست مراد من، من جاده به پيمايم
آری ز خطای من یا عمدِ گناه من
بستند در فردوس، از دست اداهایم
بستند در فردوس، باز است در دنیا
دوزخ مکن از جورت این باغک زیبایم
امروز ز من خواهی فرمانبری و خردى
سرکش ز ازل بودم، در خانه ى آبایم
گر فتنه گر دینم یا مادر آیینم
من یک زن آزاده، خود رایم و خود رایم
سیر همه تهمت ها، پرخاش گرم هر جا
از من بشنو آدم، در بند کسی نایم
نه تاق برین خواهم، نه قعر زمین جایم
من یک زن امروزی، من مادر فردایم