آخرین اشعار

شعله‌های سرد

حس می‌کنم با دیگران بیگانه بودن را
عاقل‌تر از هر عاقلی دیوانه بودن را

زندانی این شعله‌های سرد تنهایی
باید کمی تمرین کند پروانه بودن را

یا با غم دلتنگی‌ات یا با سر زلفت
یادآوری کردی قرار شانه بودن را

پیمان‌مان جای خودش مردم نمی‌فهمند
یک لحظه از دنیای هم پیمانه بودن را

من دوست دارم خنده‌های کودک خود را
لالایی شب‌های این دردانه بودن را

با خستگی‌ها، خستگی‌ها، خستگی‌هایش
من دوست دارم مادر این خانه بودن را

شناسنامه