آخرین اشعار

شعر ناب

رویش قصیده‌یی که به بغداد می‌رسید
نامش به نزد میر بخارا عذاب بود

شاخ نبات حافظ دیوانه نیز بود
در مثنوی عشق، یکی شعر ناب بود

او عشق بود، روشنی‌اش انتها نداشت
او از تبار عاطفه و آفتاب بود

من داشتم به خنده‌ی او خیره می‌شدم
او غرق خشم و خاطره و اضطراب بود

تک بیت‌های نیم نگاهش به وقت صبح
تفسیر دلپذیر هزاران کتاب بود

او از تمام شهر خدا دل ربوده بود
با آنکه هرچه داشت به پشت نقاب بود

شناسنامه