شادم که در جهان شما کشته میشوم
در زیر آسمان شما، کشته میشوم
هر لحظه در زمین شما سنگ میخورم
هر لحظه در زمان شما کشته میشوم
پای شما غرور مرا درد میدهد
در دست بیامان شما کشته میشوم
ای مردهای وسوسه بر دوش بیغرور!
در عمق استخوان شما کشته میشوم
من کوزهای که لمس شوم، تکه میشوم
هر دفعه با تکان شما، کشته میشوم
آری زنم، ناقصالعقلم، ضعیفهام؟!
از طعنهی زبان شما کشته میشوم
تا کی به شیشهخانهی من سنگ میزنید؟
تا کی در امتحان شما کشته میشوم؟
ای مردهای عصر سیاهِ جنون و خشم!
شادم که در جهان شما کشته میشوم