بغض کرده چشمم امشب موج طوفانی ستم
کوره راه سرنوشت زشت طولانی ستم
ریشه ام را از مدار خان و مانم کنده ایی
ساقه ی بی ریشه ی دشت و بیابانی ستم
ابر های آسمان سینه ام ترکیده اند
خون میگیریم برایت خیس و بارانی ستم
داستان سرنوشت من به پایان می رسد
متن متنم را بخوان من سطر پایانی ستم
توته توته، ذره ذره، استخوانم خاک شد
من همان خاکستر بعد بسوزانی ستم
کاخ درهم رفته ام، یک باستان پژمرده ام
دهی بعد از جنگ در آغوش ویرانی ستم