برگرد کودکم
به جهانی که از آن آمدهای برگرد
اینجا معطل نکن
که آنچه در یک ساعت زندگی دیدی
تکرار خواهد شد
آنچنانکه ما
هر روزه میبینیم
هر روزه میمیریم
اینجا معطل نکن
این هوای مسموم را نفس نکش
شُشهای کوچکت را پس ببر
به شکوفهزارهایی که از آن آمدهای
پاهای ظریفت حیفاند
برگرد و با آنها در باغ گلهای الوان جستوخیز کن
اینجا اگر بمانی
گلولهها بیآنکه به نازکیشان فکر کنند
در آن دندان فرو میکنند
برگرد کودکم
و در زمان دیگری
سرزمین دیگری را برای آمدن انتخاب کن