در پهنۀ آسمان من نور نبود
ار چند که از مهر، دلم دور نبود
اندوه جهان کرده به قلبم خانه
ار چند دلم همیشه مسرور نبود
از بس که عطش به جانم آتش زده بود
یک گام میان شاعر و گور نبود
گفتند که زنده گیست نوشین، امّا
ما را که به غیر نیش زنبور نبود
با مرهم صلح هم مداوا نشود
زخم وطنم اگر چه ناسور نبود