ای شهر بیاراده، کمی چون و چند کن
این مردههای خانهنشین را بلند کن
در خانههای بینفس رو به موتمان
روح بهار را برسان شهروند کن
در پیشواز آمدن نوبهار جان
آیینه را به دست بگیر و سپند کن
نوروز را به کوچه و میدان، صلا بزن
نوروز را به مردم خود پایبند کن
خورشید را به خانهی خاموش زن ببر
گل را به دختران خودت مویبند کن
آن رود را که رو به نمکزار خفته است
با ماهیان کوچک خود هیرمند کن
دلهای مان برای گل خنده، لک زده
با خنده هات منظره را دلپسند کن