رقصیدی

اگر به پای تو بستند زنگ، رقصیدی
خلاف شرع، شرنگ و شرنگ رقصیدی

کنار قبر رفیق ات نشسته بنگ زدی
و بی ملاحظه مست و ملنگ رقصیدی

به جان جعبه زدی طبل جبهه رفتن را
و پشت پازده، بر نام و ننگ رقصیدی

شب عروسی خونین خواهرانت را
به چهره شرم، به شانه تفنگ رقصیدی

به موضعی که پر از مرگ بود شاجورات
به روی مرده ی من حین جنگ رقصیدی

دو پا به ماین سپردی دو دست سینه زدی
که «یا حسین چه حال است؟» لنگ رقصیدی

مهم نبود که برد و که باخت دیوانه!
در این میانه فقط تو قشنگ رقصیدی

شناسنامه