ما نسل استخوان و سرابیم، ای رفیق
تبدارِ داغ نان و شرابیم، ای رفیق
بر دوش ماست رنج جهان، بیدفاع و سرد
بیسایه، بیپناه و خرابیم، ای رفیق
با هر نفس به مرز جنون میرسیم ما
اما هنوز عاشق و نابیم، ای رفیق
در بادهای تند سیاست، شکستهایم
در آتشِ دروغ، کبایبم ای رفیق
ما را به جرمِ بذرِ محبت کشیده اند
در حلقههای خشمِ طنابیم، ای رفیق
نه سقف و سایهای، نه امیدی به روز بعد
چون مردگان شبزده، خوابیم، ای رفیق
چشم انتظار معجزهای نیست جان ما
ما خود شکست تلخ کتابیم، ای رفیق